تبلیغات
- مقاله ها
- نوحه و مداحی ها
- ویژه نامه پیامبر اکرم(ص)
- ویژه نامه شب های قدر
- ویژه نامه نماز
- دانلود رساله توضیح المسائل مراجع تقلید
- ویژه نامه مهدویت و امام زمان(عج)
- کلیپ ها و سخنرانی ها
- سایر خدمات
- دانلود نرم افزار های مورد نیاز
- عکس ها
- ابزار وبلاگ
- مستند ها و فیلم ها
- ویژه نامه تولد امام رضا(ع)
- بازی های مذهبی
- ویژه نامه شهادت امام جواد (ع)
- ویژه نامه شهادت امام محمد باقر (ع)
- ویژه عید سعید قربان
- ویژه نامه محرم
- ویژه نامه شهادت حضرت ابالفضل (ع)
- ویژه نامه تولد امام حسن عسکری (ع)
- ویژه نامه فاطمیه
- ویژه نامه تولد حضرت فاطمه(س) و روز زن
- وِیژه نامه شهادت امام هادی (ع)
- ویژه نامه تولد حضرت علی (ع) و روز مرد
- ویژه ناه مبعث پیامبر (ص)
- نرم افزار ها
- ویژه نامه ماه مبارک رمضان
- ویژه نامه شهادت امام صادق (ع)
- ویژه نامه شهادت حضرت فاطمه (س)
نویسندگان
پیوندهای روزانه
- دریافت رایگان این قالب
- سایت عاشقانه ماندگار فان
- سایت عاشقانه عشق آفرین
- هاست ویندوز Plesk
- خرید هاست لینوکس
- شارژر همراه پاور بانک
- تبادل لینک 2
- تبادل لینک
- سایت عاشورا
- وبلاگ سرگرمی و تفربح
- کامپیوتر
- فتوکده
- بیوگرافی ایرانیان موفق در سراسر جهان
- ساختن وبلاگ
- شماره پیمان کارها
- حمل ته لنجی با ضمانت از دبی
- خرید از چین
- قلاده اموزشی ضد پارس سگ
- قیمت پرده کرکره ای
- چه تشکی بخریم
- آجرنما لعابدار
- آرشیو لینک ها
صفحات جانبی
- دانلود نسخه موبایل
- دانلود نوحه
- شیعه دانلود
- پیامک های محرم
- آهنگ های پیشواز مخصوص ماه محرم
- زندگینامه حضرت
- حضرت عباس (ع)؛ پرچمدار فضل و ایثار
- عظمت حضرت عباس (ع) و عزای مادر
- نقش آفرینی حضرت عباس(ع) در حماسه عاشورا
- حرم حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)
- کرامات حضرت عباس (ع)
- احادیث حضرت فاطمه
- پیامک شهادت حضرت فاطمه
- زیارت حضرت فاطمه الزهرا
- بهشت بی نشان - دانشنامه حضرت زهرا (س)
- برنامه فدک الزهرا (س) ویژه اندروید
- امدادهای غیبی در عصر ظهور
- جهان در آستانه ی ظهور
- تشخیص و تطبیق نشانههای ظهور
- آشنايي با مفاهيم و اصطلاحات نشانههاي ظهور
- دانلود تصویری سخنرانی استاد رائفی پور احیاءنیمه شعبان
- پیامک های ویژه ماه شعبان
- دکترين ظهور منجي
- فضیلت ماه شعبان
- ليله القدر شب سرنوشت
- امام علي (عليه السلام):نمادي از انسان کامل
- دغدغه امام علی (ع) برای عدالت و آزادی
- امامي که تنها ماند
- علی را «چه» کشت ؟!
- مداحی های شب نوزدهم
امکانات جانبی
جستجو
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :735
دانلود فیلم محمد رسول الله دوبله فارسی
دانلود فیلم محمد رسول الله دوبله فارسی
فیلم معروف محمد رسول الله دوبله فارسی برای شما قرار گرفته است.
امیدواریم مورد پسند شما دوستان قرار بگیرد و ما را از دعای خود فراموش نفرمایید.
سی دی اول :
http://rapidshare.com/files/25332870/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part1.rar
http://rapidshare.com/files/24844147/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part2.rar
http://rapidshare.com/files/24858073/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part3.rar
http://rapidshare.com/files/24868542/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part4.rar
http://rapidshare.com/files/24877004/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part5.rar
http://rapidshare.com/files/24886025/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part6.rar
http://rapidshare.com/files/24893443/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd1.part7.rar
سی دی دوم :
http://rapidshare.com/files/25432079/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd2.part1.rar
http://rapidshare.com/files/25003895/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd2.part2.rar
http://rapidshare.com/files/25025634/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd2.part3.rar
http://rapidshare.com/files/25333364/the_massage_dvdrip_xvid_persian_cd2.part4.rar
دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد صلوات
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :3354
تواشیح بسیار زیبای عربی همراه با زیر نویس فارسی به مناسبت میلاد حضرت محمد (ص)
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :459
مولای ما كيست ؟ عبوديت چيست ؟
مولای ما كيست ؟ عبوديت چيست ؟
در لغت عرب مولا و عبد دو معناي مقابل و لازم و ملزوم يكديگرند و با استفاده از هم معنا مي شوند . مانند هنگامي كه بخواهيم رابطهي پدري و فرزندي را معنا كنيم – كه قاعدتاً براي تبيين معناي هر يك بايد از ديگري كمك گرفت - مولا كسي است كه خواستهاش برخواست و ميل غلام پيشي بگيرد و مقدم باشد . مولويت ، يعني « آقايي كردن» براي عبد و بندهاي كه دست به خدمت مولاي خويش است . بنابراين وقتي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله از مردم بر ولايت و سرپرستي و مولويت ائمه عليهم السلام پيمان گرفتهاند ، در حقيقت آنها را ملزم داشتهاند كه عبد ائمه عليهم السلام باشند.
امام ، بالله مولاي ماست
بايد توجه داشت كه مفهوم عبد در مقابل خداوند و ائمه عليهم السلام با هم تفاوتي ماهوي دارد خداوند سرپرست ماست ، اما سرپرست مستقل .
ولي و صاحب اختيار ماست ، اما اين ولايت واين حق سلطه و استيلا را كسي به او نداده است . بلكه مستقيماً و ذاتاً اين موقعيت را داراست . اما خداوند متعال ميتوان اين مقام را به عدهاي از مخلوقات خود بدهد و براي آنها چنين جايگاهي در نظر بگيرد و ولايت و سروري و آقايي آنها را بر ساير مخلوقات مسلم بداند . اينگونه ائمه عليهم السلام به واسطهي قرارداد خدا و به دنبال خواست او ولي و مولاي ساير مخلوقات خواهند بود و به اصطلاح اين موقعيت را « بالله » دارا ميشوند .
در زيارت سيدالشهداء عليه السلام ميخوانيم :
السلام عليك يا بن أميرالمومنين عبدك و ابن عبدك و ابن امتك المقر بالرق ... قصد حرمك واستجار بمشهدك (1)
سلام بر تو اي پسر اميرمؤمنان ! غلام تو و پسر غلامت و كنيزت در حالي كه اقرار كننده به غلامي توست .. قصد حرمت را كرده است و مجاور محل شهادت تو شده .
رقيت ،ظهور ديگر عبوديت
در اين فراز شريف ، از عبوديت و بندگي با تعبير« رقّيّت» نام برده شده است .رقّيّت به مفهوم غلامي است و به كسي گفته مي شود كه مالكي دارد ، مالك سرور اوست و بر غلام ولايت دارد . به اين ترتيب مولي بر عبد خود و مالك بر مملوك خود سلطنت و ولايت ، حق امر و نهي و برتري و غلبه پيدا ميكند .
خدا كه مالك حقيقي همهي مخلوقات است ، اين حق را به ائمه عليهم السلام نيز اعطا كرده است و چون مالك ، حق ولايت و آقايي و فرمانبري بر مملوك خود دارد ، بنابراين ائمه عليهم السلام به واسطهي خدا ولي مومنين هستند .
خداوند متعال مالكيت و ولايت را به پيامبر ، اميرالمومنين و ساير ائمه صلوات الله عليهم عطا كرده و قلمروي آن را در تمامي امور قرار داده است . بنابراين مومنان در عين حال كه ائمه را نميپرستند و آنان را ولي مستقل نميدانند ، به اطاعت كامل و بدون قيد و شرط آنان اعتقاد دارند و آن را اعطا و فضل الهي در حق مواليان خود ميدانند .
مولاي ما كيست؟
امروز مولاي ما كيست و چه كسي صاحب و مالك ماست و كيست كه بر ما حق آقايي دارد و ما به پذيرش ولايتش ملزميم ؟
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در خطبهي غدير او را اينگونه معرفي مي كنند :
ألا إن خاتم الائمه منا القائم المهدي
بدانيد آخرين امامان از ما قيام كنندهي مهدي است .
ألا إنه قد بشر به من سلف من القرون بين يديه
اوست كه پيشينيان از قرنهاي گذشته به او بشارت دادهاند .
ألا إنه الباقي حجه و لاحجه بعده ولا حق إلا معه و لانور إلا عنده
اوست كه به عنوان حجت باقي ميماند و بعد از او حجتي نيست ، هيچ حقي نيست مگر همراه او ، و هيچ نوري نيست مگر نزد او .
ألا و إنه ولي الله في أرضه و حكمه في خلقه و امينه في سره و علانيته (2)
بدانيد كه اوست ولي خدا در زمين و حكم كنندهي او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش .
او همان امام زمان دوست داشتني ماست كه امروز به يمن نفسهايش زندهايم و به بركت لطفش رزق و روزيمان ميدهند . او همان امام زماني است كه نعمتي به عظمت او و منتي به سنگيني او به احدي عطا نشده ، او همان « آب رحيم » ، همان پدر مهرورز است .همان صاحب اختياري كه از ما به خودمان مهربانتر است و صلاحمان را نيكوتر ميشناسد و بيش از خود ما دلشوره و نگراني ما را دارد . اينگونه ، سروري و مالكيت او و غلامي و رقيت ما رابطهاي تكلف آور و زحمت خيز و از سر اجبار و اكراه نيست . پدر اختيار دارد براي فرزندش تصميم بگيرد ، به او امر و نهي كند ، به او مسئوليتي بدهد و از او اطاعت طلب كند . اما در عين حال به كودكش عشق مي ورزد و حواسش تماماً به اوست . زحمت او را ميكشد، پاي فرزندش پير مي شود و عمر و هزينه و امكانات ميگذارد . پس من و تو بردهي ائمه نيستيم كه خادم و غلام هستيم و اين بندگي و عبوديت را با دل و جان خريدهايم و عاشقانه پذيرفتهايم.
مراتب اقرار به مولويت
اقرار به مولويت امام عليه السلام و عمل به لوازم آن ، داراي مراتب و پلههاي مختلفي است كه با ايمان شخص رابطه اي مستقيم دارد . يعني هر چه ايمان فرد كاملتر وافزونتر باشد ، اين مراتب والاتر خواهند بود . نخستين قدم اين است كه بنده براي مولايش حق امر ونهي قائل باشد .
يعني اطاعت او را واجب بداند و براي او موقعيت فرمانبرداري در نظر بگيرد و خود را در جايگاه فرمانبري قرار دهد . از آنجا كه امام عصر عليه السلام ولي الله است ، اين حق را از جانب خداوند دارد و اقرار به اين ولايت ، نخستين پلهي ايمان آدمي را تشكيل ميدهد .
مرتبهي دوم اين است كه عبد در هر امري به جهت حركت مولايش نظر كند و در هر راه كه ميرود به رد پاي مولايش بسنجد و قلب و زبان و روح و بيانش را به سمت و سوي سرورش سوق دهد .
اما مرتبهي بالاترين و مقام برتري را كسي دارد كه مالكيت صاحب الزمان عليه السلام را به تمامي درك كرده است . اينگونه فردي هر چه دارد از براي مولايش ميداند و تمام داراييش را در حقيقت ملك آقايش ميشمرد و از همهي آنها به نفع ولي نعمتش بهره مي گيرد .
اگر من و تو خشنودي حضرتش را بر ميل خود ترجيح دهيم و در فضاي فكرمان رضاي او را ملاك عمل كنيم و از امكاناتمان جز در راه مطلوب او استفاده ننماييم ،مقدمهي اين درجه را فراهم كردهايم و زمينهساز نيل به اين هدف گشتهايم .
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار ، ج 101 ، ص 199.
(2) اسرار غدير ، ص 126 ، 127 و 160.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :432
يقين، پيش شرط ياري
يقين، پيش شرط ياري
بخش هشتم از سلسله مقالات غربت یار:
براي حرکت قويتر در وادي رضا و تقويت روحيه ي تسليم، پيش شرط مهم و اساسي، داشتن يقين به امام است. انسان اگر با جان و دل يقين داشته باشد که ذره اي ناپاکي و پليدي و فريب در وجود امامش نيست، و آنچه از لبان معصوم خارج میشود عين صواب و سخن وحي است، ديگر براي پذيرش فرمان او احساس پس زدگي نمي کند. بلکه در محضر امام زانو مي زند و از او طلب اين يقين را دارد.
يقين، اولا عنايت الهي است و در اين عصر که امام ما غايب و دور از نظر است و حضور فيزيکي او به يافتن اين روحيه کمک نمي کند، کار مشکل تر خواهد بود و ياري و مدد الهي لازم تر. لذاست که دعا براي اعطاي اين اطمينان و شهود معرفتي و گدايي آن از خداوند متعال، از مهم ترين و زيباترين حاجت ها و خواست هاي معنوي است. چنان که در دعاي معرفت- دعاي عصر جمعه براي امام عصر عليه السلام- از خداوند متعال چنين مي خواهيم:
اللهم و لا تسلبنا اليقين لطول الامد في غيبته و انقطاع خبره عنا و لا تنسنا ذکره و انتظاره و الايمان به و فوه اليقين في ظهوره و الدعاء له و الصلوه عليه حتي ال يقنطنا طول غيبته من قيامه و يکون يقيننا في ذلک کيفيننا في قيام رسولک و ما جاء به من وحيک و تنزيلک( مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان عليه السلام)
خدايا، يقين ما را [نسبت به او] به خاطر طولاني شدن غيبتش و بي خبري ما از او، سلب نکن! و از يادمان مبر، ياد و انتظار و ايمان قوت يقين در ظهورش و دعا برايش و درود بر او را. تا طول کشيدن نهاني اش از قيامش نا اميدمان نکند و يقينمان در آن همانند يقينمان در بودن و حضور پيامبرت باشد و [يقينمان] به آنچه از وحي و قرآن تو آمده است.
يکي از راه هاي مهم تقويت يقين، يادآوري آن حضرت و تحکيم زير ساخت هاي معرفتي و محبتي نسبت به ايشان است که پس از آن مي توان به ثبات قدم و نيز تسليم نسبت به ائمه عليه السلام دست يافت.
غربت، غارت زدگي
سامرا شهري است که وطن و سرزمين اصلي آن بزرگوار دانسته مي شود. خانه ي آن حضرت که پدر و جد بزرگوارشان در آن زيسته اند، در اين شهر مقدس قرار دارد. سرداب مطهر محل عبادت آن بزرگوار و نقطه ي آغاز غيبت آن غايب از نظر در اين ديار است. در کنار حرم و مرقد عسکريين از پله ها که پايين بروي به اتاقکي با سر دري چوبين بخورد مي کني که عطر و بوي آن يوسف مدني از آن به مشام مي رسد. اما دريغ که اين خانه و کاشانه و اين سرداب والا قدر در تصرف کساني است که به حق آن جناب و پدران بزرگوارشان آگاه نيستند و ولايت ايشان را انکار مي کنند. آن دلدار گوشه نشين از اهل و ديار خود مهجور و دور افتاده است، اما اگر به ديار آن دلبر هم بنگري باز مي بيني که اثري از ولايت آن سرور در آن يافت نمي شود. خانه ي آن بزرگوار در دست اغيار است و از يادآوري و سوز و دعا براي آن حضرت جز آنچه گاه و بيگاه از ناي محب دلسوخته اي برمي خيزد، ديده نمي شود. اين غارت زدگي، شاهد بارزي بر غربت ايشان است. وقتي خانه ي ايشان، نه دست طرفداران ايشان باشد و نه در هنگام معمول کسي در آنجا زائر آن حضرت گردد، چيزي که آشکار مي شود، غربت آن جناب است. لذا ايشان به اين مفهوم نيز غريب اند.
غربت- اين مفهوم ناشناخته- دردي ماندني و زخمي درمان ناشدني است. کجاست عاشقي با معرفت که شکر اوصاف امامش را به جاي آورد و او را ياور باشد و براي دوري ايشان غصه دار باشد و دلش به سوي آشيان ايشان کنده شود؟
خدا کند روزي دست ما به اين خرماي بر نخيل رفته برسد!...
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :361
زندگی سخت مومنان در آخرالزمان
زندگی سخت مومنان در آخرالزمان
روزی می شنویم که دختری به خاطر حجابش از دانشگاهی در یک کشور مدعی دموکراسی، اخراج می شود و روز دیگر عکسی می بینیم که جوانک یهودی مشروبش را می ریزد سمت زن مسلمان محجبه.
کار از اینها هم بالاتر می گیرد و تمام خبرگزاری ها اعلام می کنند که زن مسلمان باردار و جنینش در دادگاه و جلوی قاضی با ضربات چاقو به شهادت رسیدند.
ماه رمضان فرا می رسد و تو روزه می گیری و به ظاهر مسلمانی، جلوی چشمانت ساندویچی می خورد و تو را به خاطر عمل به دستورات دین مسخره ات می کند و قاه قاه می خندد.
خبر می رسد که در یک کشور اسلامی، روحانی ای در حالی که داشت امر به معروف و نهی از منکر می کرد، با ضربات چاقو کشته شد.
درست متوجه شدید، اینها همه وصف زندگی مومنان است در روزهای آخرالزمان.
ذلت و خواری مومنان
رسول خدا(ص) در توصیف اوضاع مومنان و خواری آنان در روزهای آخرالزمان می فرمایند:
«و زمانی خواهد آمد، که مومن در آن زمان از گوسفند زبون تر خواهد بود.»(۱)
و امام علی(ع) فرمودند: امر خدا واقع نمی شود، مگر بعد از آنکه شما مومنان در میان مردان از مردار هم خوارتر و زبون تر باشید … و آن هنگامی است که یک ضربت با شمشیر برای مومن از به دست آوردن یک درهم از طریق حلال آسانتر باشد و … .(۲)
و هم چنین ایشان فرمودند:
«… در چنین روزگاری چیزی از شما باقی نمی ماند مگر ته مانده ای همانند ته مانده ی دیگ غذایی که خورده اند و یا باقیمانده ای که در ساک دستی باقی می ماند.»(۳)
«اینان همانند پوستی که دباغی می شود شما را مالش و همانند گندمی که در خرمن کوبیده می شود شما را فشار می دهند.»(۴)
«اینان مومن را از میان شما برای زجر دادن همانند پرنده ای که دانه ی چاق تر را انتخاب می کنند، بیرون می کشند…» (۵)
و امام باقر(ع) می فرمایند: «آن فرجی که شما انتظار می کشید، واقع نمی شود مگر بعد از آنکه شما چون بز ذبح شده باشید که دیگر قصاب اعتنا نمی کند که دست به کدام عضو آن بزند! آری ستمگران شما را ارجی نمی نهند و شما پناهگاهی پیدا نمی کنید که امر خود را به او مستند سازید.»(۶)
و هم چنین امام صادق(ع) در این باره تصریح دارند که: «در آن زمان می بینی که پیروان همه ادیان تحقیر می شوند و حتی هر کس که یک فرد دیندار را دوست داشته باشد. مردم ارتباط با او را تحریم می کنند و از خود می رانند.»(۷)
عدم امکان امر به معروف و نهی از منکر
مومنان در روزهای قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) حتی نمی توانند به واجباتی مانند امر به معروف و نهی از منکر عمل کنند.
رسول خدا(ص) فرمودند: «… در آن وقت قلب مومن درونش آب می شود، مثل آب شدن نمک در آب. زیرا منکرات را می بیند و قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آنها با ترس و لرز راه می رود، که اگر حرف بزند، او را می خورند و اگر ساکت شود، دق مرگ می شود.(۸)
و هم چنین امام صادق(ع) فرمودند: «مومن در آن زمان محزون و مورد تحقیر قرار می گیرد. او نمی تواند که منکرات را جز در دلش انکار کند و در معرض هر نوع تحقیری قرار می گیرد.»(۹)
سختی حفظ دین برای مومنان
رسول خدا(ص) درباره سخت و دشوار بودن حفظ دین در روزهای آخرالزمان فرمودند: «واى بر عرب از شرّى که به آنان نزدیک شده است. فتنه هایى چون پاره هاى شب تاریک و ظلمانى. صبحگاهان مرد مؤمن است و به هنگام غروب کافر. گروهى دین خود را به بهاى ناچیز و متاع اندک مى فروشند. کسى که در آن روز به دین خود چنگ زده و پاى بند است، همانند کسى است که گلوله اى از آتش را در دست گرفته یا بوته اى از خار را در دست مى فشرد.(۱۰)
راه نجات از سختی ها
رسول خدا(ص) این سختی در زندگی مومنان را پیش بینی کرده و فرموده اند: «برای مردم زمانی پیش می آید که برای هیچ دین داری دینش سالم نمی ماند جز اینکه از کوهی به کوهی فرار کند و همچون روباه بچه هایش را برداشته از لانه ای به لانه ای بگریزد… .»(۱۱)
امام صادق(ع) نیز فرمودند: «هنگامی که چنین زمانی فرا رسد، گلیم خانه خود باشید تا خداوند امام غائب، غریب و فراری را که پاکیزه و پسر پاکیزه است، ظاهر سازد. هر کس فتنه ای به پا کند، خود گرفتار همان فتنه گردد. هر وقت برای هدفی شما را مورد هجوم قرار دهند خداوند برای آنها حادثه ای پدید آورد که سرشان آنجا گرم شود و از شما بازمانند.»(۱۲)
و هم چنین ایشان می فرمایند: «برای شما زمانی پیش می آید که از افراد متدین کسی نجات نمی یابد، به جز افرادی که مردم آنها را ابله تصور کنند و آنها صبر و شکیبایی داشته باشند بر آنان که آنها را ابله و بی خرد بخوانند.»(۱۳)
امام صادق (ع) خطاب به افراد با ایمان در آخرالزمان فرمودند: «آیا می دانید آنان که با ایمان راسخ در انتظار حضرت مهدی (عج) هستند و در بدترین شرایط صبر می کنند از آزار ها و سختی ها و ترس و ناملایمات بسیاری می بینند ، آنها روز قیامت از پیروان راستین ما هستند و به ما نزدیکترند.»(۱۴)
آنچه باید باشد
احادیثی که در بالا آورده شد برای زمانه ای است که زمین پر از ظلم و جور شده و دیگر هیچ چیز بر سر جایش نیست.
در بیان مقام مومن همین بس که پیامبر خدا(ص) نگاهی به کعبه کردند و فرمودند: «آفرین بر تو ای خانه [خدا] چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری! اما به خدا سوگند که مؤمن (نزد خداوند) محترم تر از توست، زیرا خداوند تو را تنها از یک جهت محترم قرار داده است، ولی مؤمن را از سه جهت : مالش، جانش و اینکه به او گمان بد برده شود.»(۱۵)؛ و هم چنین در روایات مومن را از فرشته مقرب هم گرامی تر دانسته اند.(۱۶)
بر اساس روایات ظلم به برادران دینی(مومنان) و از بین بردن حقوق آنان گناهی است که بخشوده نمی شود(۱۷) و درست آخرالزمان دوره ای است پر از این گناه نابخشودنی.
پی نوشت:
۱٫ نهج الفصاحه،ج۲،ص۶۴۵؛ روزگار رهایی، ص۳۵۴
۲٫ منتخب الاثر، ص۳۱۴ ؛به نقل از روزگار رهایی، ص۳۶۴
۳٫ نهج البلاغه، خطبه ی ۱۰۷ ، صفحه ی ۲۳۹
۴٫ همان
۵٫ همان
۶٫ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۰ و ۲۶۴؛ روزگار رهایی، ص۳۷۴
۷٫ بشارة الاسلام، ص ۱۳۲
۸٫ الزام الناصب، ص۱۸۲؛ روزگار رهایی، ص ۳۵۵
۹٫ الزام الناصب ص۱۸۳؛ به نقل از روزگار رهایی۳۸۲
۱۰٫ احمد، مسند، ج۲، ص۳۹۰
۱۱٫ منتخب الاثر، ص ۴۳۷؛ کشکول شیخ بهایی، ص۵۸۰؛ به نقل از روزگار رهایی،ص۷۹۴
۱۲٫ غیبت شیخ طوسی ص۲۰۶
۱۳٫ اصول کافی، ج۲، ص۱۱۷؛ به نقل از روزگار رهایی، ص۳۸۲
۱۴٫ احمد، مسند، ج۲، ص۳۹۰
۱۵٫ بحارالانوار، ج۶۷، ص۷۱، ح۳۹
۱۶٫ همان، ج۶۸،صص۱۸و۱۹، ح۲۶
۱۷٫ وسائل الشیعه، العاملی، ج۱۱،ص۴۷۴،ح
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :309
شباهت یاران حسینی (ع) و منتظران مهدوی (عج)
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :250
آخــرین دولـت
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :369
عالمان و حاکمان بدکردار در آخرالزمان
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :343
اقسام نشانههای ظهور امام زمان(عج)
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :315
جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان
جایگاه مصر در احادیث آخرالزمان
خروج ابقع از مصر و شکست او از سفیانی
إذا اختلفت الرایات السود خسف بقریة من قری إرم، و سقط جانب مسجدها الغربی، ثم تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع، والسفیانی، فیخرج السفیانی من الشام، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم”
از علی(ع): زمانی که پرچم های سپاه (در شام) با یکدیگر اختلاف نمایند قریه ای از قراء، ارم، در زمین فرو رفته (بواسطهء زلزله) و قسمت غربی مسجد آن خراب شده و سقوط می کند. سپس سه پرچم (وحزب) اعلام موجودیت کرده، اصهب، ابقع و سفیانی و سفیانی از شام و ابقع، از مصر خروج کرده اما سفیانی بر آنها پیروز می گردد.(۱)
تحریم اقتصادی مصر
“منعت العراق قفیزها و درهمها، و منعت الشام مدها و دینارها، و منعت مصر إردبها، و دینارها وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم، وعدتم من حیث بدأتم”
سهیل از پدرش، از ابوهریره از رسول خدا(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود: عراق از پیمانه و درهمش و شام از پیمانه و دینارش و مصر از پیمانه و دینارش محروم می شود،( تحریم اقتصادی می شوند) و برمی گردید از همان جایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید و برمی گردید از همانجایی که شروع کردید(۲)
شکست مصری هاازشامی هاوبه اسارت رفتن آنان
“إذا ملک رجل الشام، وآخر مصر، فاقتتل الشامی و المصری، وسبا أهل الشام قبائل من مصر، وأقبل رجل من المشرق برایات سود صغار قبل صاحب الشام، فهو الذی یؤدی الطاعة إلی المهدی. قال أبوقبیل: یکون بإفریقیة أمیر اثنا عشر سنة ثم تکون بعده فتنة، ثم یملک رجل أسمر یملأها عدلا، ثم یسیر إلی المهدی فیؤدی إلیه الطاعة ویقاتل عنه”
تبیع، از کعب، روایت کرده و آنرا به پیامبر(ص) نسبت نداده است، در این روایت آمده است: زمانی که مردی در شام و دیگری در مصر به حکومت برسند با یکدیگر نبرد کرده تا آنکه اهل شام قبیله هائی از مصر را به اسارت می گیرند، آنگاه مردی از مشرق با پرچم های سیاه و کوچک به طرف شام خروج می نماید و او همان کسی است که با حضرت مهدی(ع) بیعت کرده و از آن حضرت اطاعت می نماید و جنگ می کند از طرف آن حضرت(۳)
تسلط قبطیان بر مصر
…وغلبة القبط علی أطراف مصر…
وقبطیان برمصرغلبه وتسلط پیدا خواهندکرد(۴)
فرار حاکم مصر به غرب و آغازگر جنگ ها
سیکون رجل من بنی أمیة مصر یلی سلطانا ثم یغلب علی سلطانه أو ینزع(منه) ثم یفر إلی الروم فیأتی بالروم إلی أهل الاسلام، فذلک أول الملاحم”
از ابوالنجم نقل است که می گوید: از اباذر شنیدم که می گفت از رسول خدا(ص) شنیده که آن حضرت فرمود: به زودی مردی از بنی امیه والی مصر می شود، آنگاه شکست می خورد یا اینکه حکومت از او گرفته می شود، سپس به سوی روم می گریزد و از آنجا بر ضد مسلمانان لشکرکشی می کند و آن نخستین جنگ و درگیری است.(۵)
حرکت پرچم های قیس در مصر
ترید الاکثار أم أجمل لک؟ فقال: بل تجمل لی، قال: إذا رکزت رایات قیس بمصر، و رایات کندة بخراسان
حسن بن جهم می گوید: از ابوالحسن(ع) درباره مسأله(فرج) سؤال کردم حضرت فرمود: آن را به گونه ای مفصل برایت بیان کنم یا به طور خلاصه، عرض کردم می خواهم آن را برایم خلاصه بیان فرمایی، حضرت فرمود: (فرج) آن زمان است که درفش های قیس در مصر و درفش های کنده در خراسان به حرکت درآید(۶)
البته توجه داشته باشیدکه قیس هم می تواند غربی ها باشد و هم می تواند فلسطینی ها باشند که از غزه می آیند.
خروج پرچم های سبز رنگ از مصر به سوی شام
کأنی برایات من مصر مقبلات خضر مصبغات حتی تأتی الشامات فتهدی إلی ابن صاحب الوصیات
معمربن خالد از ابی الحسن(ع) روایت کرده که فرمود: گویی درفش های سبز رنگ آمیزی شده ای را می بینم که از مصر می آیند تا به شامات می رسند و از [آنجا] به سمت فرزند صاحب الوصیات هدایت می شوند(۷)
قیام فرمانده نظامی در مصر
لایطهر الله الأرض من الظالمین حتی یسفک الدم الحرام. – ثم ذکر أمر بنی أمیة وبنی العباس فی حدیث طویل- ثم قال: إذا قام القائم بخراسان، وغلب علی أرض کوفان وملتان، وجاز جزیرة بنی کاوان، وقام منا قائم بجیلان وأجابته الآبر والدیلم(- ان)، وظهرت لولدی رایات الترک متفرقات فی الأقطار والجنبات، وکانوا بین هنات وهنات. إذا خربت البصرة، وقام أمیرالامرة بمصر فحکی علیه السلام حکایة طویلة – ثم قال: إذا جهزت الألوف، وصفت الصفوف و قتل الکبش الخروف هناک یقوم الآخر، ویثور الثائر، ویهلک الکافر، ثم یقوم القائم المأمول، والامام المجهول، له الشرف والفضل، وهو من ولدک یا حسین، لاابن مثله یظهر بین الرکنین، فی دریسین بالیین یظهر علی الثقلین، ولا یترک فی الأرض دمین، طوبی لمن أدرک زمانه، ولحق أوانه، وشهد أیامه”
ابراهیم بن عبیدالله بن علاء، از پدرش از امام صادق(ع) و آن حضرت از علی(ع) نقل کرده که فرمود: خداوند زمین را از ستمگران پاک نخواهد کرد تا آنکه خون حرامی ریخته شود، سپس حضرت برنامه بنی امیه و بنی عباس را در حدیثی طولانی ذکر کرده، سپس فرمود: زمانی که شخصی از ما در خراسان قیام کرده و بر سرزمین، کوفان وملتان غلبه نمود و از جزیرهء بنی کاوان گذشت و نیز شخصی دیگر از ما در جیلان قیام کرده و قبائل، آبر و دیلمان به او بپیوندند، و برای یاری فرزند من (مهدی) پرچم های ترک به طور پراکنده در گوشه وکنار جهان در میان کم وبیش مشکلات به اهتزاز درآمد و زمانی که بصره خراب شده و رئیس امارت و حکومت در مصر قیام کند، سپس حضرت حکایتی طولانی را ذکر کرد و فرمود: زمانی که هزاران نفر تجهیز شده و صف ها کشیده شد و شخص بزرگتر، شخص کوچک تر را بکشد آنگاه شخص دیگری قیام کند و انقلاب نماید و کافر هلاک شود، سپس قائم منتظر و امام نهان و ناشناخته که صاحب فضل و شرف بوده قیام می نماید و او از فرزندان توست ای حسین، درحالی که هیچ فرزندی مانند او نخواهد بود، در بین رکنین(بین رکن و مقام در مکه) با دو لباس کهنه قیام کرده و بر جن و انس غلبه می کند و [انتقام از] دو خون را در زمین ترک نخواهد کرد خوشا به حال کسی که زمان او را درک کرده و شاهد دوران آن حضرت باشد.(۸)
خروج بافنده بلند قامت در سرزمین مصر
…ویخرج الحائک الطویل بأرض مصر والنیل، قال سلمان فقلت: وما الحائک الطویل؟ قال: رجل صعلوک لیس من أبناء الملوک، تظهر له معادن الذهب، ویساعده العجم والعرب، ویأتی له منکل شئ حتی یلی الحسن ویکون فی زمانه العظائم ….
مردی بلند قد و بافندهای در سرزمین مصر و نیل خروج می کند. سلمان پرسید این مرد کیست؟ فرمود مردی بدبخت و از پادشاهان نیست و معادن برایش کشف می شود و ایرانیان و اعراب او را کمک می کنند تا اینکه به مقام و منزلتی خواهدرسید(۹)
پینوشتها:
۱-ابن حماد: ص ۷۷ – حدثنا الولید ورشدین، عن ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: – وفیها: قال ابن لهیعة، عن أبی قبیل، عن أبی رومان، عن علی قال: (تخرج بالشام ثلاث رایات: الأصهب، والأبقع من مصر، فیظهر السفیانی علیهم).
کنزالعمال: ج ۱۱ ص ۲۸۴ ح ۳۱۵۳۶ – عن روایة ابن حماد الأولی بتفاوت یسیر.
۲- إسحاق بن راهویه: علی ما فی سنن البیهقی.
تفسیر القرطبی: ج ۸ ص ۴ – أوله ، کما فی أحمد، و قال” ومما یصحح هذا المذهب ما رواه الصحیح عن أبی هریرة”.
جمع الجوامع: ج ۱ ص ۸۴۸ – کما فی مسلم، عن أحمد، ومسلم، وأبی داود.
کنزالعمال: ج ۱۱ ص ۱۳۱ ح ۳۰۹۱۳ – کما فی مسلم، عن أحمد، و مسلم، و أبی داود.
۳-ملاحم ابن طاووس: ص ۵۴ ب ۹۹ – عن ابن حماد، ما عدا قوله” یکون بأفریقیة أمیراثنا عشر سنة، ثم تکون بعده فتنة ” و فی سنده” . . رشدی. . شقر” .بن حماد: ص ۸۵ – حدثنا رشدین، عن ابن لهیع، عن أبی قبیل، عن شفی، عن تبیع، عن کعب قال: – ولم یسنده إلی النبی(ص).: عرف السیوطی، الحاوی: ج ۲ ص ۶۸ – عن ابن حماد، وفیه”. . قتل صاحب الشام. . اثنتا عشر سنة ویکون بعده فتنة”.: برهان المتقی: ص ۱۴۹ ب ۷ ح ۸ و ۹ – عن عرف السیوطی، الحاوی، و لیس فیه” قتل صاحب الشام”.
فرائد فوائد الفکر: ص ۱۷ ب ۵- عن ابن حماد.
۴- مناقب ابن شهرآشوب: ج ۲ ص ۲۷۴ – مرسلا عن علی(ع): – البحار: ج ۴۱ ص ۳۱۹ ب ۱۱۴ ح ۴۲ – عن مناقب ابن شهرآشوب،
۵-برهان المتقی: ص ۲۰۰ ح ۶ – کما فی عرف السیوطی، عنه، ورواه أیضا بسند آخر عن أبی ذر – فیض القدیر: ج ۴ ص ۱۳۱ ح ۴۷۷۷ – عن الجامع الصغیر- ملاحم ابن المنادی: ص ۳۳
۶-الارشاد: ص ۳۶۰ – علی بن أسباط، عن (أبی) الحسن بن الجهم قال: سأل رجل أباالحسن(ع) عن الفرج فقال: -
غیبة الطوسی: ص ۲۷۲ – کما فی الارشاد بتفاوت، عن الفضل: – وفیه “إذا تحرکت رایات . . بخراسان، أو ذکر غیر کندة” .البحار: ج ۵۲ ص ۲۱۴ ب ۲۵ ح ۶۸ – عن الارشاد، و غیبة الطوسی.
۷- الارشاد: ص ۳۶۰ – الفضل بن شاذان، عن معمر بن خالد، عن أبی الحسن(ع) قال: -کشف الغمة: ج ۳ ص ۲۵۱ – عن الارشاد، وفیه” . . میمون بن خلاد” .الصراط المستقیم: ج ۲ ص ۲۵۰ ب ۱۱ ف ۸ – عن الارشاد
۸-النعمانی: ص ۲۷۴ – ۲۷۶ ب ۱۴ ح ۵۵ – أخبرنا علی بن أحمد قال: حدثنا عبیدالله بن موسی العلوی قال: حدثنا عبدالله بن حماد الأنصاری قال: حدثنا إبراهیم بن عبیدالله بن العلاء قال: حدثنی أبی، عن أبی عبدالله جعفربن محمد علیهماالسلام” أن أمیرالمؤمنین(ع)حدث عن أشیاء تکون بعده إلی قیام القائم، فقال الحسین: یاأمیرالمؤمنین متی یطهر الله الأرض من الظالمین؟ فقال أمیرالمؤمنین(ع)-البحار: ج ۵۲ ص ۲۳۵- ۲۳۷ ب ۲۵ ح ۱۰۴- عن النعمانی
۹-البحار: ج ۵۲ ص ۲۷۵ ب ۲۵ ح ۱۶۸ – عن العدد القویة. نفس الرحمن فی فضائل سلمان: ص ۱۰۳ ب ۱۱ – عن العدد القویة. منتخب الأثر: ص ۲۴۸ ف ۲ ب ۲۵ ح ۶ – عن دلائل الإمامة.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :301
سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: شام
سرزمینهای درگیر در واقعه ظهور: شام
همه نشانه های حتمی، در سال ظهور اتّفاق می افتد و از نظر زمانی نخستین نشانه ای که رخ می دهد و فرارسیدن انفجار نور و سپری شدن شب دیجور غیبت را نوید می دهد، خروج سفیانی است. امام باقر(ع) در این رابطه می فرماید: «خروج سفیانی از نشانه های حتمی است».
و امام رضا(ع) با تأکید بیشتری می فرماید: «ظهور قائم(ع) حتمی است، خروج سفیانی از سوی پروردگار حتمی است و هرگز بدون سفیانی، قائم(ع) قیام نخواهد کرد».
امام صادق(ع) با تعیین وقت خروجش می فرماید:
«خروج سفیانی حتمی است و در ماه رجب خروج می کند».
این تاریخ مربوط به آغاز حرکت اوست، وی شش ماه می جنگد تا به قدرت می رسد، به مدت هشت ماه نیز بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین حکومت می کند.
بنابر این بیان منظور از ماه رجب، ماه رجب پیش از سال ظهور می باشد.
بنابر مشهور نام سفیانی «عثمان بن عنبسه» و لقبش «سفیانی» است. او از تبار ابوسفیان است.
سفیانی از بطن هند جگرخواره، به نقلی از صلب یزید بن معاویه و به نقلی دیگر از تبار عقبةبن ابی سفیان و بر اساس نقل سوم از تبار خالدبن یزید بن ابی سفیان است.
شیخ صدوق با سند صحیح از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: «اگر سفیانی را ببینی، پلیدترین انسان ها را دیده ای، او بور، سرخ روی، و زاغ چشم است». امیرمؤمنین(ع) در همین رابطه می فرماید: «پسر هند جگرخواره از «وادی یابس» خروج می کند، او مردی میان بالا، دارای چهره ای وحشتناک، سرستبر و آبله روی می باشد، چون او را ببینی او را یک چشم می پنداری».
در احادیث عامه (اهل سنّت) آمده است: «سفیانی از تبار خالدبن یزیدبن ابی سفیان، سرستبر، در چهره اش آثار آبله و در چشمش نقطة سپیدی است».
سفیانی پس از خروج به چه اقداماتی دست می زند؟
اگر بخواهیم شرح جنآیات سفیانی را بشماریم، به تدوین کتابی بزرگ نیاز خواهیم داشت. در اینجا فقط فرازهایی از احادیث معصومین(ع) را فهرست وار می آوریم:
۱٫ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مردی از درون دمشق خروج می کند که او را سفیانی گویند؛ پیروانش از تیرة کلب هستند، آنقدر کشتار می کند، که حتّی شکم زنان را می شکافد و کودکان را از دم تیغ می گذارند».۵۷ حاکم، این حدیث را با معیارهای بخاری و مسلم صحیح دانسته است.
۲٫ امیرمؤمنین(ع) فرمود: «مأمورانش را گسیل می دارد، کودکان را گرد می آورد و آنها را در دیگ های زیتون می جوشاند».
۳٫ آن حضرت(ع) در حدیثی دیگر فرمود: «گروهی از اولاد رسول خدا(ص) به بلاد روم پناهنده می شوند، سفیانی آنها را از پادشاه روم باز می ستاند، پس آنها را در دمشق گردن می زند».
۴٫ درحدیث دیگری فرمود: «سپاه سفیانی هفتادهزار نفر را در بغداد می کشند و شکم سیصد زن را می شکافند».
۵٫و در حدیثی دیگر فرمود: «با هفتادهزار نفر به سوی عراق حرکت می کند، در کوفه به بصره و دیگر شهرها می گردد، ارکان اسلام را منهدم می کند، دانشمندان را می کشد، قرآن ها را می سوزاند، مساجد را ویران می کند، محرمات را مباح می کند، به آوازه خوانی فرمان می دهد، کارهای ناشایست را رواج می دهد، از انجام فرائض الهی جلوگیری می کند، از جور و ستم پروا نکند، به جهت دشمنی با خاندان پیامبر، هر کسی را که نامش: محمّد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، امّ کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، از دم شمشیر می گذارند».
۶٫امام باقر(ع) فرمود: «سفیانی سرخ روی، بور و زاغ چشم است، او هرگز خدای را نپرستیده است، او هرگز وارد مکه ومدینه نشود، او همه اش می گوید: انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ».
۷٫امام صادق(ع) فرمود: «او می گوید: خدایا انتقام، انتقام، وانگهی دوزخ. او به قدری پلید است که مادر فرزندش را از ترس اینکه مخفی گاهش را نشان دهد زنده به گور می کند».
۸٫ در برخی از تفاسیر عامه آمده است: «سفیانی لشکری به بغداد می فرستد که بیش از ۳۰۰۰ نفر را می کشند و شکم بیش از ۱۰۰ زن را می شکافند».
۹٫ در برخی از احادیث عامه از کشتن هفتادهزار نفر در «عین التّمر» و تعدّی به حریم سی هزار نفر در کوفه سخن رفته است.
۱۰٫در برخی دیگر از منابع عامه آمده است: «سفیانی همه مخالفانش را می کشد، آنها را با ارّه دو نیم می کند و در دیگ ها می جوشاند، به مدت شش ماه این جنایت ها ادامه می یابد.
یکی از سیاه ترین جنآیات تاریخ، که صفحات تاریخ را لکّه دار نموده، فاجعة «حرّه» می باشد، این جنایت به دست یزید معاویه در سال ۶۲ ق. رخ داد. او مسلم بن عقبه را با دوازده هزار تن از لشکر شام به مدینه گسیل داشت و به او فرمان داد: اگر یک تن از بنی امیه کشته شود شمشیر بکشد، به کسی رحم نکند، رخمی ها و فراری ها را بکشد و سه روز مدینه را غارت کند.
هیچ تاریخ نویسی به خود جرأت نداده که جنآیات یزید را در مدینه به تصویر بکشد و صرفاً به نقل چند آمار بسنده کرده اند.
در مورد جنآیاتی که سپاه سفیانی در مدینه انجام می دهد، در احادیث فراوان آمده است که: «لشکر سفیانی مدینه را ویران می کند، شدیدتر از فاجعة حرّه».
سفیانی چه سرانجامی پیدا می کند؟
سپاه سفیانی پس از قتل عام مدینه، برای نبرد با حضرت بقیةالله ارواحنا فداه مدینه را به قصد مکّة معظمه ترک می کنند، در دو منزلی مدینه در سرزمین بیدا، به فرمان خدا، زمین دهان باز می کند و همة سپاهیان سفیانی را که تعدادشان یک صد و سی هزار نفر بیان شده است، در کام خود فرو می برد.
در دو آیه در قرآن کریم به این داستان اشاره شده است. و در ده ها حدیث شرح این داستان آمده است.
این داستان که به «خسف بیدا » مشهور است چهارمین نشانه از نشانه های حتمی ظهور به شمار می آید.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :474
تلفظ به نام مبارك حضرت مهدي (ع)
تلفظ به نام مبارك حضرت مهدي (ع)
اين مسأله يك مسأله فقهي است ، بعضي از علما و فقها از بررسي روايات چنين استفاده كرده اند كه در عصري (مانند غيبت صغري) كه خطر و فشار بسيار بود و براي حفظ جان حضرت مهدي (ع) و ديگران نياز به تقيه و رازپوشي بود ، امامان (ع) از بردن نام آن حضرت نهي نموده اند ، ولي در اين عصر كه تقيه اي در كار نيست ، بردن نام او اشكال ندارد .
بر همين اساس يكي از واسطه ها ، همين سوال را از ناحيه مقدسه نمود ، از طرف حضرت مهدي (ع) چنين پاسخ آمد :
ان دللتم علي الاسم اذا عوه، و ان عرضواالمكان دلوا عليه:
‹‹اگر آنها را به نام حضرت مهدي (ع) آگاه سازيد ، آن را ظاهر مي سازند ، و اگر مكانش را بشناسند بر ضد او اقدام مي كنند.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص488)
بر همين اساس ، در مواردي كه تقيه و خطر جاني نبوده ، حتي خود امام حسن عسكري نام مبارك حضرت مهدي (ع) را به زبان آورده است ، از جمله روايت شده امام حسن (ع) گوسفندي را به عنوان عقيقه ، براي بعضي از اصحابش فرستاده و فرمود :
هذه من عقيقه ابني محمد :
‹‹اين گوسفند ، عقيقه فرزندم محمد (حضرت مهدي) است.›› (وسائل الشيعه، ج11، ص489)جماعتي از علماي بزرگ ، مانند : شيخ مفيد ، علامه حلي، فاضل مقداد ، سير مرتضي و محقق در كتب خود به ذكر نام مبارك حضرت مهدي تصريح كرده اند ، نظريه شيخ حر عاملي نيز همين است . علامه اربلي نيز تلفظ به نام حضرت مهدي (ع) را در آنجا كه تقيه نباشد جايز مي داند .
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :387
دانلود کلیپ وحدت یک مسئله ی اساسی است
دانلود کلیپ وحدت یک مسئله ی اساسی استامروز به شما عرض کنم برادران ، خواهران ابزاری که در دست دشمنان ما می تواند فعال بشود و از آن حداکثر استفاده را می کنند اختلاف است . اختلاف شیعه و سنی ، اختلاف قومیت ها ، اختلاف ملیت ها ... بیانات ارزشمند رهبر معظم انقلاب در باب وحدت اسلامی خصوصا بین شیعه و سنی.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :579
امام زمان(عج)،كشتي نجات
امام زمان(عج)،كشتي نجات
امام عصر عليه السلام كشتي نجاتاند . كشتي نجات راه مي افتد و گوشه گوشهي درياي متلاطم را ميكاود . هر قدمي را به دقت مي نگرد ، از سويي مرتباً اعلام مي كند كه براي نجات آمده است .حال اگر غريقي در حال فرو رفتن در گرداب باشد و موجها او را احاطه كرده باشند و در همان حال كشتي نجات را در كنار خود ببيند چه بايد بكند ؟ آيا اگر خود فريادي نزند و ناخدا را به ياري نطلبد شايستهي ملامت نيست؟ آيا اگر به جاي پيوستن به كشتي نجات ، در جهت مخالف شنا كند و از سپردن خود به منجي سر باز زند ، كار او را غير عاقلانه نمي شمرند .
امام عصر عليه السلام و اجدادشان فرياد زدهاند كه : نحن سُفُن النجاه(1) (ما كشتي نجاتيم ) و پاي حرفشان هم ايستادهاند . در اين وانفساي دنيا و خصوصا دراين عصر نکبت بار، غصه آلود و حيرت خيز غيبت، ما در انواع گرداب ها و ورطه ها گرفتار شده ايم. اين گرفتاري ها از تنگناهاي مادي گرفته تا بلاها و امراض معنوي و روحي ما در بر گرفته اند. چنان که دير نيست آب از سرمان بگذرد و اميد نجات يافتنمان از بين برود.
اما متاسفانه دست روي دست گذاشته ايم و به مولايمان، به کشتي نجاتمان التجا نمي کنيم. همه گونه تلاشي مي کنيم، در خانه ي هر کس و ناکسي را مي زنيم، از هر دوست و آشنايي کمک مي طلبيم، اما آنجا که بايد برويم نمي رويم. براي تربيت ديني فرزندانمان به انواع روش ها مي آويزيم، براي اصلاح فساد زدگي ها به هر راه حلي دست مي زنيم، اما حواسمان به اين نيست که اگر فرزندمان امام زمان شناس شود، ديگر براي نماز خواندن نياز به اجبار و کنترل ندارد، براي کنترل نگاهش نياز به تذکر ما نيست و... .
اگر جوان ما با لطف و عطوفت مولايش عجين شود و طعم محبت او ار بچشد. ديگر محال است لذت رضايت او از خودش را با هيچ لذت شهوي معاوضه کند. اگر دختر و پير ما با امامش انس بگيرد و شيريني مناجات را با صدها ساعت گوش سپردن به موسيقي حرام معامله نمايد.
درد اينجاست که ما با معلول ها مبارزه مي کنيم، اما اگر به علت ها باز گرديم، مي بينيم که زير ساخت و زير بناي روحي درست، قطعا نتايج صحيح به دنبال خواهد داشت و چه زير بنايي محکم تر و مطمئن تر از تقويت محبت بچه ها به امامشان؟! چه سپري بهتر از آشنا کردن آنان با مولايشان و از آن طرف سپردن آنها به دست صاحبشان؟!
ما اين چنين نکرده ايم و نمي کنيم، ما در حال غرقيم اما حتي همين زحمت را به خود نمي دهيم که پنجه از ميان غرقاب بيرون کنيم و دستگير را به ياوري بخواهيم. در استغاثه هايمان به ندرت مي شود که با سوز و گداز باشيم، و طبيعي است که با اين کسالت و تصنع که داريم به ما توجه نکنند. از اين کشتي نجات خود کناره گزيده ايم. يا سر خود را به زير آب فرو برده ايم و يا گاه در جهت مخالف آمد او فرار کرده ايم و اين گونه است که سفينه ي نجات ما غريب مانده است.
شاهد امت
خداوند امام را شاهد امت قرار داده است. علم امام به ما، به گونه اي است که لحظه اي از او غايب نيستيم، گويي همواره چشم او نگران ماست و توجه او ما را مي پايد و از ما مراقبت مي کند. به راستي اگر کودکي خردسال به تنهايي نظاره گر رفتار و اعمال ما باشد، آيا حالمان با زمان تنهايي تفاوت نمي کند؟ آيا براي نگاه کردن او حساب باز نمي کنيم و به خاطر حيا از دست از يک سري کارها نمی داريم؟ حال اگر اين فرد ناظر، بزرگسال باشد آيا حريمي که حفظ مي کنيم و رعايت هايي که داريم مرتبه ي بالاتر و فراتري نمي يابد؟! اگر اين فرد، مرجع تقليد يا امام معصوم باشد چطور!؟
امام صادق عليه السلام امر فرموده اند:
فاحضرونا جميعا(2) (همه ي ما را حاضر بدانيد)
اگر فرضا به اين توصيه حضرت صادق عليه السلام عمل کرديم، به چه نتيجه اي دست خواهيم يافت؟ به خاطر اين که امام مي بيندمان آيا ديگر طرف گناه مي رويم؟ آيا باز هم در مقابل مشتبهات بي محابا عمل مي کنيم؟ آيا معصيت را کنار نمي گذاريم؟ آيا نمازهاي با توجه تري نمي خوانيم؟
شکر عملي اين وصف امام عصر عليه السلام به اين است که براي ايشان در حرکات و سکناتمان حساب باز کنيم و به گونه اي رفتار کنيم که در هر لحظه انگار در کنار ايشان و در محضر ايشان هستيم.
نکته ي ديگر در شکر عملي وصف شاهد بودن، اين است که زيارت آن حضرت را ترک نکنيم. هيچ اشکالي ندارد اگر بعد از نمازهاي واجب، با يک «السلام عليک يا صاحب الزمان» ساده به ايشان عرض ارادت کنيم. بد نيست اگر شب ها قبل از خفتن و صبح ها پس از برخاستن، سلامي خدمت آن سرور عرضه بداريم و از ايشان طلب برکت و گدايي رحمت کنيم.
خدا شاهد است که او مي بيند، او چشمي باز دارد و گوشي به آواز. اگر فردي قدمي برايش بردارد يا لطفي در حقش بکند يا محبتي خرج او نمايد و ساعتي و عمري را در راه او صرف کند، ممکن نيست بي پاسخ بماند. امام عادتش احسان است و خوي و خلقش از کرامت و بزرگواري وجود سرشته است.
بزرگي مي گفت يکي از راه هاي مؤثر و تجربه شده ي تقويت محبت امام عصر عليه السلام اين است که با خود تصميم بگيريم يک هفته به خاطر گل وجود ايشان گناه نکنيم و هر بار موقعيت گناهي پيش آمد به خود تلقين کنيم که به خاطر ايشان و محبت آن بزرگوار طرف گناه نمي رويم. مي فرمود: «خدا مي داند که پس از هفته اي به واسطه ي اين خودداري چه موج محبتي در دل ما ايجاد خواهد شد! و قهرا ادامه آن حالت، محبت را به اوج خواهد رساند.
حال که چنين نيستيم و بسياري حتي نمي دانند که امام نظاره گر اعمالشان است، آنها هم که مي دانند چندان بهتر از ديگران عمل نکرده اند. درست است که يک سري رعايت ها و تقيدات در ميان قشر متدين وجود دارد، اما آيا همه ي آنها به نحو احسن به وظيقه ي خود عمل کرده اند و آيا متناسب با امکانات و نعمت هايي که امام عصر عليه السلام در اختيار ايشان گذارده به شکر ايشان پرداخته اند؟ آيا ديگراني که اصولا خبري از امام عصر عليه السلام ندارند اگر همين محيط تربيتي و دارايي هاي معنوي را داشتند بهتر از ما عمل نمي کردند؟ اين نکته بسيار جاي تامل است و حقيقتا انسان را از اين که بخواهد خود را برتر از ديگران بداند باز مي دارد.
هر چه عطاي نعمت بيشتر باشد، هر چه معرفت ما نسبت به امام بالاتر رود، وظيفه اي که بر دوشمان خواهد آمد سنگين تر خواهد بود و اگر اين وظيفه ادا نشود کفر آن نعمت کرده ايم و اماممان غريب مانده است.
غربت، دوري از اهل و ديار
معناي چهارم از غربت که شايد شايع ترين مفهوم آن باشد اين است که فرد از اهل و خانواده و وطن و مسکن خود فاصله بگيرد و در جايي که کسي نمی شناسدش قرار داشته باشد. چنين کسي در واقع عزلت نشين و گوشه گير شده و با کساني که تمايل و طلب دارد نمي تواند ارتباط داشته باشد. اين فرد در حقيقت از آنجا که دوست دارد در آن زيست کند دور مي افتد. نه کسي سراغش را مي گيرد و نه فردي را در آن غريب آباد مي شناسد، تا بتواند با همدمي او دردهاي دلش را آرام کند. چه حالي به انسان دست مي دهد، وقتي اين حديث امام صادق عليه السلام را مي شنود:
لابد لصاحب هذا الامر من غيبه و لا بد في غيبته من عزله و نعم المنزل الطيبه(3)
براي صاحب اين امر چاره اي نيست از غيبت و در غيبت او چاره اي نيست از عزلت [او] و چه خوب منزلگاهي است مدينه!
شهر مدينه، وطن امام عصر عليه السلام است و جايي که ايشان دوست مي دارند در آن منزل کنند و ساکن باشند. اما دريغ که امتحان و تقدير الهي اولا براي ايشان غيبت و نهاني را رقم زده است و به دنبال آن، باعث عزلت و کناره گيري ايشان از انسان ها شده و طبيعي است که اين عزلت به دنبال خود حسي غريب خواهد آورد.
بياييد خودمان را جاي آن حضرت بگذاريم! شخص اولي خلقت باشي، همه ي آفرينش را براي تو ايجاد کرده باشند، برگزيده ترين موجود عالمی باشي و در عين حال دستت بسته باشد. و مجبور باشي روزگارت را در گوشه ي عزلت بگذراني. درد و غم به جانت خراش بگذارد، بغض راه حنجره ات را ببندد، اما کسي را پيدا نکني که با او در ميان بگذاري. خود آن حضرت چنين فرموده اند:
ان ابي عهد الي ان لا اوطن من الارض الا اقصاها و اخفاها(4)
پدرم عليه السلام با من پيمان بست که در زمين وطن نگزينم مگر در دورترين و مخفي ترين [جاي آن].
با اينکه خداوند مي تواند ولي خود را از شر نامردمان حفظ کند، بدون اينکه در دور دست ها ساکنش نمايد، اما اين چنين اراده فرموده که آن حضرت، در دورترين و مخفي ترين مواطن ساکن باشند تا دست نامردمان به ايشان نرسد و شر شروران از وجود مبارکشان به دور باشد. با اينکه در روايات آمده که «امام عصر عليه السلام در ميان مردم دفت و آمد مي کنند، در بازارهاي ايشان راه مي روند و روي فرش هايشان قدم مي گذارند.»(5) اما محل اقامت ايشان در بيابان ها و صحراهاست و در ميان مردم، منزل ثابت و اقامتگاه دائمي ند ارند. اين است که غريب و دور از اهل و ديار مانده اند. قرن هاست که مشتاقان آن حضرت در محافل انس، گرد هم مي آيند و از ايشان گفت و شنود مي کنند، امام محبوب خود را در جمع خود نمي يابند و سر خود را در ميان نمي بينند. جاي خالي امام عصر عليه السلام خصوصا در ميان اهل معرفت کاملا مشهود است، اگر چه مولايشان به آنها سرکشي مي کند، اما همين که دائما با دوستان و مواليان خود ارتباط ديداري ندارد و نمي تواند با آنها زندگي کند، گواه اين است که ايشان غريب افتاده اند.
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار ، ج 1 ، ص337
(2) غيبت نعماني، باب 8، ح 2.
(3) غيبت نعماني، ص 188، باب 10، ح 41.
(4) کمال الدين، ص 447.
(5) بحار الانوار، ج 52، ص 154.
نویسنده : محمد مهدی قربانی
بازدید :417
آیا ما منتظریم؟
آیا ما منتظریم؟
انتظار، اعتراض دائمی برضد بیعدالتیها است؛ نجات از سكون و ركود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی كه برای او شمرده شده است عمل كند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست مییابد.
انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، كار است، حركت است، تلاشی هدفمند است و با بیهدفی، سكون و تنآسایی سازگاری ندارد. مگر میشود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگریزان، از پا نشست؟
منتظر، تلاشگری نستوه است كه برابر هر انحرافی میایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعهاش به جهاد و مقاومت میپردازد. از آن زمان كه فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد كه منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت كنند. آن زمان كه لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «كاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تكیهگاهی استوار پناه میجستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
حضرت لوط علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تكیهگاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).
انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب میشود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.
اما بهراستی منتظر واقعی كیست؟...
منتظر واقعی، كسی است كه به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است كه جز با اطاعت كامل نمیشود. كسی منتظر واقعی است كه علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینههای ظهور آن حضرت را فراهم سازد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از اینكه ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع كند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلمها و جنایتها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی علیه السلام در حدیثی فرموده است:
كسی كه در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار میرود.(3)
پس كسی كه در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی كه در غیبت بهسر میبرد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد كه فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.
اگر منتظر بازگشت یوسف زهراییم، آیا آماده استقبالیم؟...
عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نیست؛ بلكه منتظر خود حضرت است و میداند این آمادگی، جز با اطاعت از فرامین آن امام بزرگوار، بهدست نمیآید.
حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:
پس هر یك از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیك میشود عمل كند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیك نماید دوری كند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا میرسد.
این حدیث، وظیفه ما را به خوبی مشخص میكند و ما را متوجه این امر میكند كه در هر حال باید آماده ظهور حضرت باشیم. امام صادق علیه السلام فرموده است:
برای ظهور و قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مهیا سازید؛ گرچه این آمادگی در حد فراهم كردن یك تیر باشد.(4)
حضرت، برای برپایی عدالت، قیام مسلحانه میكند. در حقیقت، این حدیث میخواهد بگوید كسی كه طالب ظهور آن حضرت است، باید در جهت زمینهسازی نهایت جهاد و كوشش را بنماید.
امام هادی علیه السلام فرمود:
قائم آل محمد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است كه واجب است در زمان غیبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطیع باشند.
بنابراین امام معصوم در این حدیث، انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را واجب دانسته است.
با توجه به جایگاه بلندی كه انتظار در مكتب شیعه دارد و تأكیدها و سفارشهای فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شیعیان باید به این موضوع اهتمام بیشتر و توجهی درخور داشته باشند. باید مراقب بود اعتیاد به غیبت امام، گریبانگیر ما نشود.
هماكنون هزار و اندی سال از غیبت آن امام معصوم میگذرد و هنوز اذن ظهور از ناحیه ذات اقدس اله صادر نشده است.
چرا تأخیر؟...
یقیناً تأخیر از ما است؛ زیرا طبق فرمایش مولایمان، این ما هستیم كه یكدل نشدهایم و در راه او بهطور شایسته، قدم بر نداشتهایم:
اگر شیعیان ما كه خداوند آنان را در بندگیاش یاری كند، در عهد و وفای به ولایت ما یكدل و یكصدا بودند، میمنت دیدار و ظهور ما اینقدر به تأخیر نمیافتاد.(5)
عدم وفای به عهد پیروانش، موجب محرومیت جهان بشریت از این فیض بزرگ خدایی شد. آیا جز این است كه زندان غیبت، دستان یداللهی او را بسته است و از تزلزل و تحیر بشریت در غم و اندوه به سر میبرد و با دلی غمگین، همگان را به دعا برای تعجیل در فرج خویش فرا میخواند.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم؛ بلكه به وظایفمان مقابل حضرت كه یكی از آنها دعای بسیار برای تعجیل در ظهور او است اهمیت دهیم. به راستی آیا برای ما عذری در كوتاهی از این دعای مهم باقی میماند؟ چرا كه بهترین و مؤثرترین عملی كه بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار كرد و بسیار در تعجیل ظهورش مؤثر میباشد، دعا است.
مولای ما! شب سیاه غیبت تو بس طولانی شده است. بسیاری در این سیاهی شب به سوی دنیا میگریزند؛ اما سپیده دم كه آنها دورش میپندارند، به زودی آشكار خواهد شد.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم.
پی نوشتها:
(1) سوره هود، آیه 80.
(2) بحار الانوار، ج12، ص 158.
(3) بحارالانوار، ج7، ص255.
(4) همان، ج52، ص366.
(5) همان، ج53، ص177.
آمار
کل مطالب : 336
کل نظرات : 12
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0
آمار بازدید
بازدید امروز : 195
بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل : 20
ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز : 65
آي پي ديروز : 0
بازدید هفته : 469
بازدید ماه : 495
بازدید سال : 12836
بازدید کلی : 72046
اطلاعات شما
آی پی : 18.218.87.150
مرورگر :
سیستم عامل :
امروز :